ما تصویری از محیط هستیم
به گزارش وبلاگ اخبار و رویدادها، باور، وضعیتی در ذهن است که با وجود آن، فرد فکر می کند که چیزی درست است، بدون توجه به اینکه آیا شواهد تجربی ای یا دلایل عقلی و منطقی ای وجود دارد یا نه که با قطعیتی که بر حقایق مسلم دیگری مبتنی باشد، ثابت کند که آن چیز درست است. در تعریفی دیگر، باور به معنی بازنمایی ذهنی (en) از یک نگرش مثبت جهت گیری دار به سمت محتمل دانستن حقیقی بودن چیزی است. جاناتان لستر می گوید که هدف باور، هدایت عمل است و نه نشان دادن حقیقت.
کتاب بیولوژی باور نوشته بروس هارولد لیپتون یکی از دانشمندان بسیار مشهور در زمینه ساختار بیولوژیکی بدن انسان است که تحقیقات بسیاری را درباره ذهن و روش های تغییر باورهای انسان انجام داد و به نتایجی شگفت انگیز رسید. او متولد شهر نیویورک و دارای مدرک دکترای زیست شناسی سلولی است. سال ها پیش در مصاحبه ای گفته بود که من همواره فکر می کردم تا وجود خدا در آزمایشگاه ثابت نشود، نمی توانم آن را بپذیرم. تا اینکه در سال 1980 ناگهان با کشفی که در حوزه کارکرد سلول های بنیادی داشت، به جهانیان گفت که من خدای مهربان را درک کردم. از آن زمان به بعد همواره به دنبال آموزش تعالیم معنوی همراه با موضوعات آموزشی علمی بوده است.
ماه عسل در زمین یکی از کتاب های دکتر لیپتون است که خودش آن را علم خوشبختی و ساخت بهشت روی کره زمین می داند. اما او با کتاب پرفروش بیولوژی باور بسیار معروف شد و با این اثر توانست جایزه گوی پیس را در سال 2009 از آن خود کند. این اثر، به کشف او در رابطه با قدرت آگاهی بر ارتباط بدن و ذهن و ضمیر ناخودآگاه می پردازد.
بروس لیپتون در مقدمه کتابش با بیانی علمی اما ساده، به خوبی اعتقادش به نقش باور در زندگی انسان ها را توضیح می دهد: من به عنوان زیست شناس سلولی می دانستم که ایده هایم پیامدهای مهمی برای زندگی خودم و همه انسان ها دربر دارد. به خوبی می دانستم که هریک از ما از حدود پنجاه تریلیون سلول واحد تشکیل شده ایم. من زندگی حرفه ای خودم را وقف درک بهتر سلول های واحد کرده بودم، چون از آن زمان تا به امروز می دانم که هرچه بهتر سلول های واحد را درک کنیم، بهتر اجتماع سلول های تشکیل دهنده بدن انسان را درک خواهیم کرد و اگر بگوییم کنترل سلول های واحد وابسته به مقدار هشیاری آن ها از محیط است، پس آنگاه ما انسان های پنجاه تریلیون سلولی نیز همین گونه هستیم. ویژگی های زندگی ما درست مانند یک سلول واحد، نه توسط ژن هایمان، بلکه در واکنش به سیگنال های محیطی مشخص می شود.
از یک سو درک جدید من از ماهیت زندگی، شوک سنگینی بود. بیش از دو دهه بود که داشتم دگمای اصلی زیست شناسی (این باور که حیات توسط ژن ها کنترل می شود) را در ذهن دانشجویانم جای می دادم. از سوی دیگر، همواره در ذهنم تردیدهایی وجود داشت. برخی از این تردیدها ریشه در هجده سال تحقیقاتی داشت که با هزینه دولت بر روی کلون کردن سلول های بنیادی انجام داده بودم. گرچه برای پی بردن کامل به این مسأله لازم بود موقتا از محیط دانشگاه سنتی فاصله بگیرم، اما تحقیقات من دلایل انکارناپذیری ارائه می کرد که نشان می داد ارزشمندترین مبانی زیست شناسی در رابطه با دید قدیمی ژنی، از بنیاد نادرست هستند. در آن لحظه می دانستم که علت گرفتاری ام فقط همین باور است که تقدیر من حکم می کند زندگی شخصی ناموفقی داشته باشم. شکی نیست که انسان ها خوب می توانند محکم و مصرانه به باورهای نادرست چنگ بزنند و دانشمندان منطقی نیز از این قضیه در امان نیستند.
سیستم عصبی تکامل یافته ما به رهبری مغزهایمان، نشان می دهد که هشیاری ما بسیار پیچیده تر از یک سلول واحد است. وقتی ذهن منحصربه فرد ما وارد ماجرا می شود، برخلاف سلول واحدی که هشیاری آن بیشتر انعکاسی و واکنشی است، ما می توانیم تصمیم بگیریم که محیط را به شیوه های مختلفی درک کنیم. از اینکه فهیمده بودم می توانم با تغییر باورهایم ویژگی های زندگی ام را تغییر دهم، بسیار خشنود بودم. انرژی من مضاعف شده بود، چون اکنون می دانستم مسیری علمی وجود دارد که می تواند مرا از جایگاه قربانیِ همیشگی به جایگاه جدید آفریننده تقدیر خودم برساند.
بروس هارولد لیپتون
درس های علم پزشکی از اصول نیوتندر علم زیست پزشکی چه پیشرفت های عظیم و خارق العاده ای را می توان به انقلاب کوانتومی نسبت داد؟ بیایید آن ها را به ترتیب اهمیت مرتب کنیم: این فهرست بسیار کوتاه است، هیچ پیشرفتی وجود ندارد! با وجود اینکه من زیاد بر کاربست اصول فیزیک کوانتوم در زیست پزشکی تأکید می کنم، اما به هیچ وجه نمی گویم که علم پزشکی باید درس های ارزشمندی را که با استفاده از اصول اسحاق نیوتون یاد گرفته است، فراموش کند. قوانین جدید فیزیک کوانتوم نتایج فیزیک کلاسیک را رد نمی کنند. سیاره ها هنوز هم در همان مدارهایی حرکت می کنند که به واسطه ریاضیات نیوتن پیش بینی شده بود. تفاوت این دو فیزیک این است که فیزیک کوانتوم به طور خاص در سطح مولکولی و اتمی کاربرد دارد، حال آنکه قوانین نیوتن در سطوح بالاتری مانند اندام ها، انسان ها و اجتماعات انسانی کاربرد دارند.
ممکن است بیماری هایی مانند سرطان در سطح کلان خود را نشان دهند و فرد بتواند تومور را ببیند یا حس کند، اما فرایندهایی که منجر به سرطان می شوند، در سطح اختلالات زیستی (به جز آسیب های ناشی از سوانح فیزیکی) در سطح مولکول ها و یون های سلول آغاز می شوند. بنابراین زیست شناسی باید فیزیک کوانتوم و فیزیک نیوتنی را درهم تلفیق کند.
ما تصویری از سرچشمه هستی هستیم
آن روز صبح در کارائیب پی بردم که در دنیای داروینی، حتی برندگان هم بازنده هستند، زیرا ما با آفریننده هستی یکی هستیم. سلول زمانی از خود رفتار نشان می دهد که مغز آن یعنی غشاء به سیگنال های محیطی واکنش نشان دهد. در واقع، هریک از پروتئین های عملکردی بدن ما به شکل مکمل یک سیگنال محیطی ساخته می شوند. اگر یک پروتئین سیگنال مکمل نداشته باشد، عمل نخواهد کرد. معنای این گفته، همان طور که من در لحظه پس که اینطور! خودم به آن پی بردم، این است که هریک از پروتئین های بدن ما مکمل فیزیکی-الکترومغناطیسی آن چیزی است که در محیط وجود دارد. از آنجا که ما دستگاه هایی پروتئینی هستیم، پس بنا بر تعریف، ما تصویری از محیط هستیم... من از سلول ها آموختم که ما بخشی از یک کل هستیم. ما این واقعیت را فراموش می کنیم و ممکن است این فراموشی برای ما گران تمام شود.
نخستین چاپ کتاب بیولوژی باور با ترجمه روزبه ملک زاده و هیمن برین در 256 صفحه با شمارگان یک هزار نسخه به بهای 49 هزار تومان از سوی انتشارات پردیس آباریس راهی بازار نشر شده است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران