چهره ای دانشگاهی که با داستانی تخیلی ثروتمند شد
به گزارش وبلاگ اخبار و رویدادها، خبرنگاران- مرتضی میرحسینی: از گفتن این جمله که بین همه نویسندگان انگلیسی، بیشتر از همه تالکین را دوست دارم - و هر کدام از کتاب هایش را با ترجمه عالی رضا علیزاده (نشر روزنه) چند بار از ابتدا تا سرانجام خوانده ام - شرمسار نیستم. می دانم بعضی ها آثار او را در میان آثار ادبیات نوجوان دسته بندی می نمایند و خب این دسته بندی نادرست هم نیست. اما تأکید زیاد بر این دسته بندی شاید به این باور بینجامد که مخاطبان رمان های تالکین فقط به یک گروه سنی خاص محدود می شوند. باوری که خطاست و مانعی در شناخت درست نویسنده و درک اهمیت آثار او خواهد بود.
تالکین سال 1961 و به پیشنهاد سی اس لوئیس یکی از چند نامزد اصلی دریافت نوبل ادبی بود، هرچند این جایزه معتبر در آن سال به ایوو آندریچ (نویسنده اهل یوگسلاوی) رسید. با سه گانه ارباب حلقه ها هم به معروفیت رسید و هم ثروتمند شد و گاهی به شوخی به دوستان نزدیکش می گفت اگر می دانستم چنین موفقیتی در انتظارم است، زودتر خودم را از دانشگاه بازنشسته می کردم. سال های طولانی، حتی بعدی از انتشار رمان هابیت(1937) که به نوعی مقدمه ای برای ارباب حلقه ها است، چهره ای دانشگاهی شناخته می شد و در دانشگاه آکسفورد مدرس زبان و ادبیات انگلیسی بود. بی پدر بزرگ شد و بعدها نیز زندگی - با موانع ریز و درشتی که سر راهش قرار داد - به او آسان نگرفت، اما به هر زحمتی که بود تا بالاترین سطح تحصیل کرد و با نبوغ و پشتکارش ابتدا از هم دوره ای ها و بعد از استادانش پیشی گرفت. حضور در جنگ اول جهانی را هم تجربه کرد و در نبرد خونین سُم هم حضور داشت و می گویند آنجا، میان دود و خاکستر و خون صحنه هایی را به چشم دید که بعدها در نوشتن داستان هایش و خلق صحنه های جنگ و وحشت بسیار به کارش آمد. بعد از جنگ، تحصیل را از سر گرفت و به کار دانشگاهی چسبید. با مدخل نویسی برای دیکشنری آکسفورد وارد فضای آکادمیک شد و می گویند نخستین وظیفه اش ریشه یابی واژه های تاریخی بود که با حرف دبلیو شروع می شدند.
لیست آثار تالکین، حتی با احتساب کتاب هایی که بعد از مرگش به تلاش پسرش منتشر شدند، چندان بلندبالا نیست و در میان شان - چنان که اشاره هم شد - ارباب حلقه ها از همه مشهورتر است. نخستین جلد این سه گانه یاران حلقه نام گرفت و تابستان سال 1954 منتشر شد. جلد بعدی را هم چند ماه بعد با عنوان دو برج به بازار عرضه کردند و سومین و آخرین جلد، یعنی بازگشت پادشاه نیز سال 1955 در چنین روزی (20 اکتبر) منتشر شد. تالکین در شروع کار به مجموعه ای شش جلدی فکر می کرد و نیز جلد هفتمی برای شرح بیشتر و روایت تاریخ آن سرزمین خیالی - موسوم به سرزمین میانه - که داستانش در آن روی می دهد. اما ناشر تصمیم گرفت و نویسنده را هم متقاعد کرد که داستان را در سه جلد روایت کند و شرحات بیشتری را هم که در فکر دارد (و برای فهم داستان ضروری می داند) در انتهای جلد سوم بگنجاند.
با بازگشت پادشاه ماجرای حلقه شوم، سرانجام سرانجام می یابد و داستانی که از جشن تولدی در سرزمین هابیت ها شروع شده بود با وداعی غم بار در بندری به نام لنگرگاه های خاکستری به سرانجام می رسد. اما تالکین، شخصیت های داستانش را رها نمی نماید و باز در پیوست کتاب، از آنان می نویسد. او یا در داستان اصلی یا در ضمایم انتهایی کتابش، تقریبا به همه پرسش های خواننده - در واقع به همه پرسش هایی که خودش به مرور در روایت قصه برای خواننده ایجاد نموده است - پاسخ می دهد و تمام گره های داستان را یکی بعد از دیگری باز می نماید.
خب البته بدیهی است که این پرسش ها برای کسانی که کتاب را نخوانده اند یا آن را خوانده و جذب قصه نشده اند معنای چندانی ندارد، اما برای کسانی - مثل من - که موضوع را جدی می گیرند چنین نیست. خواننده ای که با قصه درگیر شده و شخصیت ها را باور نموده است احتیاج به پاسخ دارد و نویسنده را برای نگفته هایش نمی بخشد. البته تالکین با خواننده داستانش چنین نمی نماید و گفتی ها را می گویند. می گوید که چرا در شهر سفید، حتی در اوج خطر و تهدید، باز عده ای ادعای فرمانروایی آراگورن (شاه) را نمی پذیرفتند؟ یا چگونه شرارت آنقدر قوی شد که تا یک قدمی تسخیر سراسر سرزمین میانه پیش رفت؟ و چگونه در آخرین ساعات، در اوج ناامیدی همه چیز تغییر کرد و داستان به سرانجامی خوش منتهی شد؟ و اینکه چه بر سر حلقه و کسی که آن را ساخته بود آمد؟ و سرانجام اینکه فرجام کار هرکدام از یاران حلقه چه شد؟
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران